تا حالا شده عاشق باشي و فكر كني عاشق نيستي؟؟؟
امروز دلم خيلي براي عمادم گرفته.... كسي كه من باهاش معني واقعي عشق رو فهميدم كسي كه من اونو از تمام دنيام بيشتر دوس دارم واقعا عاشقي سخته. عاشقي قشنگه اگه سختي باشه خيلي قشنگتر ميشه. صداي عاشقي قشنگه اگه با بغض باشه خيلي قشنگتر ميشه. نگاه عاشقي قشنگه اگه با اشك باشه خيلي قشنگتر ميشه. دنياي عاشقي خيلي قشنگه اگه با دروغ نباشه خيلي قشنگتر ميشه. مگه نه؟؟؟؟!!!!!! ميخوام براتون شعر بذارم شعراي غمگين از فروغ فرخزاد. اميدوارم خوشتون بياد دوستان.... باز در چهره خاموش خيال عماد جان خيلي دوستت دارم....... ميدونيد؟گاهي اوقات مهم نست كه چه قدر جمله سرهم ميكني تا به كسي كه عاشقشي دوستت دارم ممكنه به خاطر اين كه اينو بهش بفهموني 1ساعت حرف بزني ولي ميشه با يك شاخه گل و يه بوسه و يه كلمه ميشه بهش گفت كه "دوستت دارم"..... اينو هيچ وقت فراموش نكنيد دنياي ما آدما خيلي كوچيكه وقتي از ديد بالا بهش نگا كنيد اينو ميفهميد ولي وقتي خودتونو پيش دنيا و آدماش كوچيك بگيريد اونقدر دنيا به نظرت بزرگ مياد كه توش گم ميشي..................... عماد خيلي دوست دارم عماد هميشه به يادم باش................. يك گل:« يك بوسه:« يك كلمه:« عشق با سادگيش قشنگه عماد جان دوستت دارم..... فعلا باي.... كش كي يكي ميفهميد دل آدما چه قدر بزرگه............ كاش كي يكي ميفهميد نگامون چه قدر پرمعناست................ كاش كي يكي ميفهميد صدامون از ته قلبه.................... كاش كي يكي اين كاش كي هارو ميفهميد!!! من و تو دلامون فقط واسه ي هم ديگه اند من و اون قفل و كليد قلبامون نميشيم من تو خورشيدو طلوع ميكنيم من و اون خورشيدو غروب ميكنيم من و تو لب هامون رو هم ليز ميخورن من و اون لبامون از هم سر ميخورن من و تو ميتونيم يه دنيا بسازيم من و اون ميتونيم يه دنيا رو خراب كنيم........ من و تو ما ميشيم من و اون "تو" هم نميشيم... . دنيا فقط اين نيست كه با يك نگاه عاشق بشي دنيا فقط اين نيست كه با يك نفس عاشق بشي دنيا فقط اين نيست كه با يك گل ياس عاشق بشي دنيا فقط يعني اين كه قلبا باهم آشنا بشن دنياي ما با دنيا ها فرق داره من و تو ما رو ساختيم.شايد خيلي ها هم"ما" هاي فردا رو بسازن..... و خيلي ها هم "ما" هاي ديروز رو خراب كنن...... مرگ من روزي فرا خواهد رسيد........ در بهاري روشن از امواج نور............ در زمستاني غبار آلود و دور........... يا خزاني خالي از فرياد و شور......... مرگ من روزي فرا خواهد رسيد.......... روزي از اين تلخ و شيرين روزها........... روز پوچي همچو روزان دگر........... سايه اي ز امروز ها ديروز ها........ آن كه با يك دل سير رو برگرداند از عشق غم عشق مجازات ميكند درد وفايش را........... كاش عشق هميشگي بود درد عشق الكي بود نگاه عشق ديدني بود لبخند عشق بوسيدني بود صداي عشق شنيدني بود گرماي عشق مهربون ترين بود كاش كي ديدن عشق تو اوج سرما امكان پذير بود.............. نسيم آمد و دستي به دل ما زد ورفت تكه برگي روي قلب بيگانه ي ما ريخت و رفت قفلي بر دل شكسته زد و رفت نگاهي به قلم سياه بخت ما زد و رفت آمد و خاكي به چشمان خمارم ريخت و گفت تا ابد با غم عشق بساز ونيم نگاهي كرد و رفت........ نگاه كن به ماه....... نگاه كن به ماه؛ببين هنوزم نور داره با اين كه خيليا تو دلش پا گذاشتن و رفتن نگاه كن احساس نميكني ماه قلب كهكشانه ببين چند نفر تو قلبش پا گذاشتن ميبيني ولي بازم از تپش نيفتاده و نور داره ببين ماه چه قدر ميتونه حرف بزنه اگه بيشتر دقت كني بازم ميگه ولي........... نگاه كن به ماه؛ ببين هنوزم نور داره زندگي...... ميدونستي گاهي اوقات فكر ميكني خيلي وقت داري؟ ولي وقتي به آخراش ميرسي ميگي فكر نميكردم زمان اينقدر زود بگذره زمان زود نميگذره كارهاي تو كند ميگذره ميدوني وقتي جووني احساس ميكني من تا ابد جوونم و خيلي راه مونده برام تا برسم ولي وقتي ميرسي تا آخراش ميگي وقت طلاست ببين چه زود گذشت زمان براي تو زود گذشت ولي براي كسايي ديگه كه چشم به راه يه نامه اند مثل هزار سال گذشت به زمان توجه كن با حروم كردن جووني خودت با قلب كسي بازي نكن بدون فقط تونيستي هزار تا ادم ديگه دورتن منتظرتن.... به خاطرت نفس ميكشن......... به خاطرت زندگي ميكنن.......... ولي تو فقط خودتو ميبيني. افسوس از زندگي......... گاهي اوقات زنگيت تلخه گاهي اوقات زندگيت شيرينه گاهي اونقد تلخ كه بدت مياد......... وگاهي هم انقد شيرين كه بازم بدت مياد............ نميشد دنيا نه شيرين باشه نه تلخ؟ شيريني زندگي همينجاست..... وتلخيش هم همينجا....... . . . . . . . . آخر جدايي..................... غروب......... غروب آفتاب رو ديدي؟ ديدي وقتي هيچ كس جلوش نيست چه قدر زشته؟ ديدي وقتي يه نفر هست چه قدر قشنگه؟ ديدي وقتي دونفر هست خيلي قشنگتر ميشه؟ ميبيني وقتي همه هستند چه قدر زشته؟ غروب آفتاب مثه قلب ما آدماست هيچ كس كه نيست زسته يه نفر كه هست تنهايياش قشنگه دو نفر كه هست خيلي قشنگتر ميشه و وقتي كه خيانت كار ميشي و همه هستند ميبيني كه چه قدر زشت ميشه عماد جونم خيلي دوست دارم واست آرزوي موفقيت ميكنم هيچ وقت تنهام نذار هميشه باهام بمون هميشه.......... خيلي دوست دارم. چه قدر كوتاه بود..... حرفامو ميگم حرفايي كه به عماد زدم ديديد؟ كوتاه بود اما پر محتوا مثل اين كلمه:«دوستت دارم» فعلا باي...... تا حالا شده حس كني كسي رو خيلي دوست داري ولي راه بهش رسيدن طولانيه؟ تا حالا شده حس كني قلبت ديگه مال خودت نيست؟ تا حالا شده حس كني زندگيت اسير يكي ديگست؟ تا حالا شده فقط براي اين به زندگيت ادامه بدي كه منتظر اومد كسي باشي؟ همين انتظار سخت ترين لحظه ي عاشقيه زندگي يعني اينكه ندوني فردات چي ميشه زندگي يعني اين كه ندوني فردا قلبي براي تپش هست زندگي يعني اين كه هرلحظه عمرت از مدت عاشقيت كم ميشه چه بهتر ه كه خيلي زودتر عاشق بشي تا معني حس غريبي رو توي كنج قلبت احساس كني اگه عاشقي ؟تا آخر عمرت عاشق باش اما اگه عاشقيت زود گذره بهتره عاشق نباشي چون عشق يعني تا ابد در قلب هم بودن حلقه هاي عاشقي رو هيچ وقت نميشه از هم جدا كرد انتظار اينكه هر شبو به صبح برسوني تا ببيني كي پستچي محلتون نامه اي براتون مياره خيلي سخته انتظار كشيدن توي كلبه ي چوبي قلب عاشق خيلي سخته عشق يعني سختي يعني اينكه لحظه لحظه ي عمرت شكنجه اي باشه كه از روحت كم كنه عشق،عشق،عشق............ هيچ وقت هيچ كس هيچ كجا معني اصلي اين كلمه رو نفهميده يكي به عشق ميگه خدا يكي ديگه ميگه احساس تنهايي يكي ديگه ميگه قلب ........... آرزو ...........شب ............ وخيلي ها خيلي چيزاي ديگه ميگن.... چرا همه ميگن عشق شيرين و فرهاد چرا عشق اونا عشق بشه اما عشق من و تو بشه هرزگي و فاسدي؟ اما عشق من و تو بشه گناه و دروغ؟ چرا؟چرا؟چرا؟ كي ميخواد جواب اين چرا هاي من عاشق رو بده آسمون پر از جفت هايي كه واسه هم چشمك ميزنن چرا اسم اونا نياد رو كتاب هاي عاشقي؟ ميدوني اين چندتا كلمه اي كه من گفتم براي چيه؟ به خاطر دلتنگي هامه به خاطر غصه هامه به خاطر عشقمه من اين چند كلمه رو تقديم به وجود پاك عماد ميكنم كسي كه تا آخرين لحظه ي مرم باهاش ميمونم كسي كه براش نقش بهترين دوست رو ايفا ميكنم عماد عماد خيلي دوست دارم عماد اونقدر دوست دارم كه تو همه جا داد ميزنم از عشقت عماد اونقدر دوست دارم كه حتي ............... عماد هيچ وقت رهام نكن عماد اگه منو ول كني به 1روز نكشيده خودمو جلوت بايه پوت بنزين و يه كبريت آتيش ميزنم عماد دوست دارم براي هميشه تا آخرين نفس اسم ترو به زبون ميارم عماد خيلي دوست دارم كاشكي شاخه گل عشقمون خار نداشت..... كاش كي چشمامون مثله گلبرگاي گل خيس نبود........ كاش كي دلامون مثل دل پرنده ها تو قفس نبود.......... كاش كي يكي اين كاش كي هارو برآورده ميكرد.............. كاش كي هاي ما تواين دنيا تمومي نداره. عماد دلم خيلي برات گرفته...... !!!!چيكار كردي عماد با دل من؟؟؟ چيكار كردي عماد؟؟؟ عماد من عاشق هيچ كس نميشدم هيچ كس نميتونست دل منو بدزده عماد چيكار كردي عزيزم؟ عماد بادل مهسات چيكار كردي؟؟ چيكار كردي كه منو اسير نگاهت كردي؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!! عماد دوست دارم خيلي زياد دلم شده اندازه ي نگاهت كوچيك اما پرمحتوا كه توش هزار تا معني وجود داره عماد خيلي دوست دارم فكر ميكنم براي الآن كافي باشه عماد خيلي دوست دارم عزيزم باهات خداحافظي نميكنم بهت ميگم به اميد ديدار مواظب خودت باش عزيزم خيلي دوست دارم..... عماد تا ابد باهام بمون و در آخر عماد جان قلبت هميشه در دستانم ميتپد.........
سلام.....
به دنبال چه مي گردم شب و روز
چه مي جويد نگاه خسته من
چرا افسرده است اين قلب پر سوز
ز جمع آشنايان ميگريزم
به كنجي مي خزم آرام و خاموش
نگاهم غوطه ور در تيرگيها
به بيمار دل خود مي دهم گوش
گريزانم از اين مردم كه با من
به ظاهر همدم ويكرنگ هستند
ولي در باطن از فرط حقارت
بدامانم دو صد پيرايه بستند
از اين مردم كه تا شعرم شنيدند
برويم چون گلي خوشبو شكفتند
ولي آن دم كه در خلوت نشستند
مرا ديوانه اي بد نام گفتند
دل من اي دل ديوانه من
كه مي سوزي از اين بيگانگي ها
مكن ديگر ز دست غير فرياد
خدا را بس كن اين ديوانگي ها
خنده زد چشم گناه آموزت
باز من ماندم و در غربت دل
حسرت بوسه هستي سوزت
باز من ماندم و يك مشت هوس
باز من ماندم و يك مشت اميد
ياد آن پرتو سوزنده عشق
كه ز چشمت به دل من تابيد
باز در خلوت من دست خيال
صورت شاد ترا نقش نمود
بر لبانت هوس مستي ريخت
در نگاهت عطش طوفان بود
ياد آن شب كه ترا ديدم و گفت
دل من با دلت افسانه عشق
چشم من ديد در آن چشم سياه
نگهي تشنه و ديوانه عشق
ياد آن بوسه كه هنگام وداع
بر لبم شعله حسرت افروخت
ياد آن خنده بيرنگ و خموش
كه سراپاي وجودم را سوخت
رفتي و در دل من ماند به جاي
عشقي آلوده به نوميدي و درد
نگهي گمشده در پرده اشك
حسرتي يخ زده در خنده سرد
آه اگر باز بسويم آيي
ديگر از كف ندهم آسانت
ترسم اين شعله سوزنده عشق
آخر آتش فكند بر جانت
»
»دوستت دارم عماد جان»
به كام دل در آغوشت نگيرم
تويي آن آسمالن صاف و روشن
من اين كنج قفس مرغي اسيرم
ز پشت ميله هاي سرد تيره
نگاه حسرتم حيران به رويت
در اين فكرم كه دستي پيش آيد
و من ناگه گشايم پر به سويت
در اين فكرم كه در يك لحظه غفلت
از اين زندان خاموش پر بگيرم
به چشم مرد زندانبان بخندم
كنارت زندگي از سر بگيرم
در اين فكرم من و دانم كه هرگز
مرا ياراي رفتن زين قفس نيست
اگر هم مرد زندانبان بخواهد
دگر از بهر پروازم نفس نيست
ز پشت ميله ها هر صبح روشن
نگاه كودكي خندد به رويم
چو من سر مي كنم آواز شادي
لبش با بوسه مي آيد به سويم
اگر اي آسمان خواهم كه يك روز
از اين زندان خامش پر بگيرم
به چشم كودك گريان چه گويم
ز من بگذر كه من مرغي اسيرم
من آن شمعم كه با سوز دل خويش
فروزان مي كنم ويرانه اي را
اگر خواهم كه خاموشي گزينم
پريشان مي كنم كاشانه اي را
سلام........من و تو.......دنيا........
تا حالا شده كه حس كني يكي رو خيلي ميخواي؟
| Power By:
LoxBlog.Com |
- کیت اگزوز
- زنون قوی
- چراغ لیزری دوچرخه
تبادل
لینک هوشمند
برای تبادل
لینک ابتدا ما
را با عنوان
تا حالا شده
عاشق باشي و فكر
كني عاشق
نيستي؟؟؟
و آدرس
love-emad.LoxBlog.ir
لینک
نمایید سپس
مشخصات لینک
خود را در زیر
نوشته . در صورت
وجود لینک ما در
سایت شما
لینکتان به طور
خودکار در سایت
ما قرار میگیرد.
 |
 |
 |
|
 |
|
 |
|
 |
 |
 |
ورود
اعضا:
|
| |
| وب : | |
| پیام : | |
| 2+2=: | |
| (Refresh) | |
|
|
|
|
<-PollItems->
|
|
|
|
|
<-PollName->
خبرنامه وب سایت:
|
|
|
|
|
|
|
|
||
|
|
|
آمار
وب سایت: